34
اسماعیل وفا یغمایی
تمام زندگی ام تلخ است
***********
تمام زندگی ام تلخ است
[تمام زندگی ام را مینگرم]
تمام زندگی ام تلخ است ای شیرین
جز آن لحظه ها که تو بر آنها گذشته ای
و بر آن میگذری،
تمام زندگی ام شیرین است ای تلخ
جز آن لحظه ها که تو در آنها غایبی
تمام زندگی ام را می نگرم [ امشب]
چون جامی از شوکران
و ترا که در آن از لبخند خود فرو میچکی
چون قطره ای از عسل
----------------------------
غزلهای بی تاریخ
35
اسماعیل وفا یغمایی
----------------------------
شاخه ی نازک گلی ای گل
که چون چشم فرو میبندم تا ببوسمت
دشتی از گل میشوی
***
مترس از من ای هراسیده
نرگاوی نیستم من در ارزوی چرای تو
چرای این همه شمیم و رنگ و طراوت
چرای این همه مهربانی ولبخند و گرما
خسته ترین و غمناک ترین پرنده آواره جهانم من
آرمیده در کنارت و سایه سارمژگانت و گیسوانت
تا آوازی بخوانم و محو شوم
در آفتاب و باد و زمان...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر