چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۸

چوپانهای اتمی. اسماعیل وفا


چوپانهای اتمی
اسماعیل وفا

چوپانهای اتمی
گله ها را میچرانند
گله های عظیم را.


نه از دشت خبری است
نه ازکوه ورود
نه از نی هفت بند شبانان
گله ها در شهر میچرند
در شهرهای عظیم و پرشکوه
در ساندویچ فروشیها
سینماها، تئاترها،کتابخانه ها
کافه ها،بارها، تالارهای موسیقی
سالنهای سخنرانی، دمونستراسیونها
سالنهای مد و زیبائی، کارگاهها و کارخانه ها
میادین اسبدوانی، اداره ها، بیمارستانها
دانشگاهها، مدرسه ها و...


دشتها خالی است
{به بیابان رفته ام}
نه گله ای و نه صدای زنگوله ای
نه چوپانی و نه نوای نی هفت بندی
بر دامنه تپه مقابل
«سارتر»، در آفتاب آرمیده است
وبا پلکهای فرو بسته «فایز» خوانی میکند
و هیچکس نمیپرسد
چرا چوپانهای اتمی
گله ها را در شهر میچرانند
در شهرهای عظیم،...
22 اکتبر 2009

هیچ نظری موجود نیست: