چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۰

قصیده نو نیه دررازهای پیروزی و دوام مقام معظم بی زوال ولایت.اسماعیل وفا یغمایی

به مزاحت نگفتم این گفتار
هزل بگذار و جد از او بردار
سعدی    

 قصیده نو نیه
 دررازهای پیروزی و دوام مقام معظم بی زوال ولایت
اسماعیل وفا یغمایی
در طریق آدمیت فول میباید شدن
درس اول: فارغ از شنبول می باید شدن
در رکاب فاعلاتن فاعلن فاعل همی
یکسره مفعول در مفعول میباید شدن
تا بیابی عاقبت در کنج جنت گوشه ای
همنشین جن و دیو غول میباید شدن
توی خلوت گر چه باشی ریقماسی ناتوان
پیش چشم دیگران هرکول میباید شدن
با فلان سلطان دیوث و فلان شیخ عرب
در طریق دوستی شنگول میباید شدن
در پی عرض ادب در تختگاه جاکشان
روی سینه ،پای تا سر طول میباید شدن
سوسیالیستی ؟ولی با کاپیتالیست زمان
کول کول، کول کول، کول میباید شدن
فارغ از هر بحث و فحصی سالها و سالها
در پی اسرار فرج و دول میباید شدن
تا ببینی رازهای عقل سوز و عقل کش
احمق و دیوانه، نادان، گول میباید شدن
ناقدان را ابتدای کار باید پند داد
در پی یک راه بس معقول میباید شدن
گاه باید خواند شعر از مثنوی و مولوی
گاه شمس وحافظ و بهلول میباید شدن
گاه باید گفت از سیمرغ و هدهد داستان
گه چو درویشان پی کشکول می باید شدن
گاه باید خواند قران، وز حدیث مجلسی
در پی آنچ از نبی منقول، میباید شدن
گاه باید از سکینه گفت واز ام البنین
گاه زیر سایه فاطول میباید شدن
بعد از آن اما بود درمان ناقد فحش و مشت
یا پی بند و پی سلول میباید شدن
وعده های خوب و مثبت چون شود یکسر سراب
منفی و بد اخم و تلخ و نول میباید شدن
منتقد حتی اگر باشد ز خیل  یاوران
بهر او پنجول در پنگول میباید شدن
همچو شه سلطان حسین وقت هجوم مشکلات
با خیالات خوش خود لول میباید شدن
گر که خود از خشت اول هم کجی و هم مجی
لیک بهر دیگران شاقول میباید شدن
گر هزارن و هزاران غوطه ور در خون شدند
جای علت در پی معلول میباید شدن
در میان موجهای رنج و اشک پیروان  
با دو تخم خویشتن مشغول میباید شدن
بهر حفظ کرسی قدرت بهر صورت که شد
چون جناب گربه چار چنگول میباید شدن
گر دروغ و گر ریا کاری نگردد چاره ساز
در پی هر حقه و چاچول میباید شدن
لیک از مخلص نصیحت چون که در فرجام کار
پیش ملت سکه ی یک پول می باید شدن
پنجم ژوئیه دو هزار و یازده میلادی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

یه روز ( سوگند به فواره های خون شهیدان در سپیده اوین ...که آتش
نبرد را فروزان خواهیم داشت سرخ و ظلمت سوز
سالها بعد قصیایدی اینچنینی
عجب سرنوشتی داشتی کلعلی

راست و درست بنویس که مجاهدین چه کردند یاچه میبایستی میکردند
که امروز آخوندها در گورستان تاریخ و جنابعالی هم بجای زحمت سرودن چنین اشعاری همانطور که آرزو دارید در جوار کویر می بودید