چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۱

غزل. اسماعیل وفا یغمائی. زیبای تلخناک


غزل
اسماعیل وفا یغمائی
ای دوزخی تن تو! به گرما بهشت من
زیبای تلخناک من ،ای شهد زشت من
آب و هوا و خاک من و آتش منی
کز چار عنصر تو سرشتند خشت من
فارغ زدیر و مسجد و معبد منم که تو
دیر منی و مسجد و معبد،  کنشت من
آواره ام میان لبانت به بوسه ها
ای خوش حکایت من و این سرنوشت من
ای آفتاب عشق بتاز و بسوز چون
بی آب مانده بی شررت  کار و کشت من
گر بی توام بهشت مرا دوزخ است و گر
با من توئی سراسر دوزخ بهشت من
گو با فقیه کزمن و شیطان مگو«وفا»
من سرگذشت اویم و او رو نوشت من
21.5.2012

هیچ نظری موجود نیست: