چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۷

اسماعیل وفا. مدیحه برای مقام معظم ولایت فقیه


مدیحه برای مقام معظم ولایت فقیه
اسماعیل وفا یغمائی
بیست و دوم دسامبر 2008

به فرجام و پایان
به لطف خداو به اذن رسولان
سرانجام آوردم ایمان
که بی شک
تو هم پهلوانی و هم قهرمانی
و بین یلان، برترینِ ٍ یلانی
فزونتر ز اینی فراتر زآنی
چه گویم دگر
هان توئی شهریار فقیهان و هم شیخ شاهان
توئی میر میران! توئی خان خانان
تو هم رهبری ، هم رئیسی،فقیهی
تو فرمانده ی ارتشی، صاحب لشکری وسپاه و بسیجی
تو سردار سردارها ما همه جمله سرباز و از بی سرانیم
همه جسم بی ارج و مقدار،توئی جان جانان
توئی خاص خاصان و ما از عوامان
تو در خیل ما کهتران! مهترین مهترانی
تو در بین ما بدتران! بهترین بهترانی
همه پیش تو خرد وریزند و کوچک
تو اما بزرگی !وسیعی! عمیقی!عظیمی !درشتی! کلانی
همه ما چنانی که گفتیم و گفتی
کثیفیم وهیزیم و بی دانش وترسو و بی تمیزیم،
تو اما نه هیزی، وخیلی نجیب و شریف وشجاع و رحیم وتمیزی
همه ما نشیننده بر روی خاکیم
تو اما به بالای منبر در آنسوی میزی
همه ما ،زمینیم ،و تو آسمانی
و در آسمان، ما ،یکی اخترک ،خرد و کوچک
ولی تو نه یک کهکشان، بل که با بعد صد قرن نوری
چنانی که ما را خراندند و بر ما تپاندند
تو یک خوشه ی کهکشانی
ولش کن، بذار تا بگم گور بابای دنیا
زبعد خدای تبارک
تو را می توان گفت:اساسا تمام جهانی
ولیکن از آنجا که درراه تاریخ
همه روی اسبی سوارند و تو بر الاغی
جدا و سوا از همه کارهائی که کردی، نه تنها چلاقی
که دنگی و لاغی
وبا اینهمه حسن
به لطف خداوند منان و حنان وفنان رحمان
رئیس و بزرگ تمام عقب ماندگانی

هیچ نظری موجود نیست: