چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۹۰

نیایش در میخانه.اسماعیل وفا یغمائی

نیایش در میخانه
اسماعیل وفا یغمائی

پرودگارا
شب است و نیمه شب
و در میخانه کوچک
 جز من و تو واین معصوم تنفروش
که خسته و شکسته جام بر جام من و تو میکوبد
و مرد میفروش خوابالوده
کسی در میخانه نیست
غریبه ای نیست و نامحرمی
خدائی است و شاعری و روسپیی
پس به حرمت آفتاب تو که بر زمینت انگورها را پرورد
بحق این شراب و بیگناهی این روسپی
وخوابالودگی زیبای مرد میفروش بر پیشخوان
مرا چنان بندی آفتاب حقیقت بدار و خویشتن
که چون بپایان رسم
چنان درگور بیارمم
که شیفته ترین عاشق
در آغوش زیباترین خاتون جهان که معشوق اوست می آرمد
بیست و چهارم ژوئن 2011

هیچ نظری موجود نیست: