چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

پنجشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۱

هذیان 3 اسماعیل وفا یغمایی



 
هذیان 3
اسماعیل وفا یغمایی


به هذیان سخن میگویم و درتب
وای اگر بیدار گردم و هشیار.

هزار گرگ
هزار خنجر زهر آلود
هزار دندان عتیق در اعماق زخمهایم میکاوند
و هزار باریکه ی خون جاریست از دلم و دیدگانم،
درکهن بازار  کهنه جاکشان و خبره رئیسه گان
سر به زیر پلاس سیاه  وسرد خویش دارم
خفته درطاعون و تب و تیفوس
و هزار سال است میکوشم که از خواب بر نیایم
وای اگر بیدار گردم و هشیار
در کهن بازار کهنه جاکشان و خبره جندگان...
16.01.2013

هیچ نظری موجود نیست: