چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

دوشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۳

-.اسماعیل وفا یغمائی. ترجمه بلیندا بازول.Je ne crois pas a l’enfer



-Je ne crois pas a l’enfer

Je ne crois pas a l’enfer
Car aucune chambre de torture n’est legitime
Ni sur terre
Ni au ciel
Parfois je penses
Que peut-etre l’Enfer
C’est le souvenir d’une chambre de torture en ruine
Dans laquelle brulent les souvenirs des morts
Je ne crois pas a l’Enfer
L’Homme au long de sa vie peut devenir Paradis 
   Parfois je sens cette verite
دوزخ را باور ندارم
 دوزخ را باور ندارم
زيرا هيچ شكنجه گاهي مشروع نيست
نه در زمين و نه در آسمان
نه براي كافران
ونه [حتي] براي جلادان.
گاه مي انديشم
شايد، دوزخ
خاطره‌ي شكنجه‌گاهي‌ست ويران شده
كه در آن خاطرات مردگان مي سوزند.
دوزخ را باور ندارم
نه، بعد از اين همه دوزخ
دوزخ را باور ندارم
وآدمي ميتواند پيش از مرگ بهشت شود
من اين را گاه تجربه ميكنم حس ميكنم
… 

هیچ نظری موجود نیست: