چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

شنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۳

غثیان(استفراغ) اسماعیل وفا یغمائی

این شعر را چند سال قبل سروده ام. با اوضاع کنونی عراق و با تغییراتی   با ز نشرش میدهم
شرمتان باد از این تحفه تاریخیتان
که زآئین شما روز و شبم در غثیان
گر خداوند شما گفته چنین! آآآی خوشا
سجده بر درگه ابلیس و نماز شیطان
چه کسی دید چنین رسم شقاوتباری
در یکی نوع ز انواع همه جانوران
خوک وکفتار وسگ وگرگ وگراز وکرکس
مانده درحیرت وشرمند و فقیهان خندان
حکم پیغامبران نیست،وگر هست چنین
ای خداوند جهان گوش نمای از انسان
بشکن با ل و پر قاصد خود جبرائیل
تا شود محو چنین حکم به ژرفای زمان
راه نمرود مزن نیز، تو مگذار که نوح
کشتی خویش برد سوی نجات از توفان
گر که فرموده موساست بهل تا فرعون
مستقر باشد بر مسند خود جاویدان
گر محمد،که رسول تو،بگفته ست چنین
غرق رحمت بنما بولهب و بوسفیان
ما نخواهیم رسولان ترا تا که کنند
با بنی نوع بشرکار بتر از حیوان
کشتگان ستم داعش! و جلادی شیخ
غرقه در اشکم و آتش، و از این ظلم گران
گاه سنی بکشد «مالکی» و، گه شیعی
از ستمکاری «بغدادی» ،در خون غلتان
«آن» به رایات سیه نام «محمد» زد نقش
«این» یکی کشت که :دستور خدا و قرآن
وای بر ما که پس ازده سده و چار بر آن
همچنان نشئه زدین یکسره در خواب گران
بندی دین شده فرزند و برادر در حبس
یا به خون خفته ز الطاف خدا در میدان
خواهر و دختر و زن روشنی محفل شیخ
یاکه بازیچه ی عیش و طرب  صیغه بران 
خواب آتشکده بینم همه شب بسکه دلم
بگرفته است از این «ظلمت اسلام نشان»
آی ای آتش دیرینه کجائی که زنی
شعله بر این همه نکبت ز بنا و بنیان
چیست این مایه ی نکبت بنگر تا زکجا
هست «سر منشاء و سر چشمه ی» این داعشیان
رسم اسلام گراین است (وفا) عالم کفر
خوش جهانی و زما دور طریق ایمان

۷ نظر:

همایون بنی آدم گفت...

اسماعیل پاک و با وفا

خسته نباشی. سر و دست و دلت درد نکند. که هم در فرم و هم محتوا بی نظیری. درود بر شاعر ملی و مبارز قهرمان. درود از ته دل. از ته دل تمام مردمانمان. درود بر این تنها بازمانده پاک هنر نسل انقلاب. نسل حنیف و شکری و گلسرخی و شاملو. سلام بر اسماعیل.

ناشناس گفت...

رسم اسلام گراین است (وفا) عالم کفر
خوش جهانی و زما دور طریق ایمان

بسیار زیبا . درود بر شما آقای یغمایی

لقمان

ناشناس گفت...

Aghaye Yaghmaee, shoma chera hamash dar haale ogh va estefragh va bala avardan hasti dooste aziz?!! boro doctor digeh!! shayad joonevar dari azizam...
Dr.Ali

ناشناس گفت...

آقای یغمایی سلام

بااین شناخت دروغین و وارونه ای که از خدا و ایمان و اسلام در ذهن و زبان شما نقش بسته، آخوندها و داعشی ها باید بیایند نزد شما درس ارتجاع و انحطاط یاد بگیرند. آیا جنابعالی حاضر هستید برایشان کلاس بگذارید؟ اگر جوابتان بله است لطفا همینجا اعلام کنید، یا خودتان مستقیمآ برای آنها پیغام بفرستید. متشکرم. آبان

esmail گفت...

سلام جناب آبان
این مهم را خود شما و یا رهبر گرامی به عهده بگیرید بهتر است. چشم باز کنید و ببینید برادر یا خواهر عزیز.اینها گویا از زمره عشایر انقلابی!! هستند پس چرا من کس دیگری هست که در تئوری خویشاوند نزدیک این حضرات است
خدای راستین یعنی منبع زیبائی و نیکی و نه این بت جلاد یارت

ملیحه نوائی گفت...

آقا اسماعیل سلام علیکم و حفظک الله و ایدک الله. پس از ابراز ادب و اظهار مراتب اخلاص حضور انور آنان که نه خود را حقیقت کامل می میبینند و دیگران را باطل مطلق، جسارتا معروض می داردکه ؛
در میان اشعاری که طی سی سال گذشته در سفر و حضر و با هم و در تنهائی از حضرت عالی خوانده و شنیده ام، این قطعه بسیار قناس و نا هماهنگ می نماید. مضمون و محتوی آن که علاوه بر تکراری بودن ، پر از چاله چوله های ذهنی است و از لحاظ ادبی فاقد کمترین خصوصیت شاعرانه.از لحاظ فرم و به اصطلاح ساختار بیرونی هم خدمتت معروضم که قافیه های شاذ، نه یکی و دو تا بلکه چندتا را در این چند بیت اندک استعمال فرموده ای . در ضمن ای شاعر قدیمی و استاد بلا منازع و فاقد رقیب ادبیات عرب و عجم. آن وقتهاکه مجالست و موانستی داشتیم خیلی به لغتنامه مراجعه میکردیم تا مبادا لغتی را نا بجا مصرف کنیم. آن شیوه مرضییه را از یاد برده ای؟ آخر تو که چندین سال در بین عرب جماعت عمر تلف فرموده ای هنوز فرق بین غثیان و استفراغ را نمی دانی؟ که مخاطبت را هم بی دانش فرض فرموده و لاجرم در پرانتز به او حالی کرده ای که غثیان یعنی استفراغ!!!! با شناختی که طی بیشن از نیم قرن از تو پیدا کرده ام مطمئنم چنین گاف هائی نتیجه کبر و غرور کاذبیست که همواره در وجودت خلجان داشته است. تصحیح کن برادر مجاهد سابق تصحیح کن. از مقام و منزلتت کم نمی شود و سر شکسته نمی شوی،تصحیح کن!

ناشناس گفت...


ملیحه جان (داشت از دستم در می رفت بگویم ملیجک جان، خوب شد جلوش را گرفتم) حضور نازنین و دل نازک با سعادت عرض کنم که ما دو نوع غثیان داریم: اول غثیان به معنی استفراغ و آن همان قی باشد و در میانش ملیجکان. غثیان دوم سخنی باشد یاوه و بیمایه که از دهان ملیجکان در آید. اما داستان تو خوشگل خانم خدا! اگر فرصتکی داشتی و حالکی برایت مانده بود از پس کارهای شبانه روزی، سرکی اگر داری به همان فرهنگ های لغت بزن تا ببینی که به کدامش تعلق داری. برو خانوم جون دست آقا بهمرات.
ابوالفضل