چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

سه‌شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۷

ترانه پیرانه شاد تاختن.اسماعیل وفا یغمایی



ترانه پیرانه شاد تاختن
اسماعیل وفا یغمایی

بتاز یم! رفیق
که سرنوشت ما تاختن است
در جنگلهای توفان و برق
و راههای ناشناس


بتازیم ! رفیق
چون جوانیم
تازان و کوبان و یال افشان
با نفسهایمان که آذرخش را بخار آلود می کند
و پاهایمان
رقصان بر جاده ها
که جاده ها را به رقص می آورند


بتازیم رفیق
در میانسالی
با یورتمه ای ریز و نیرومند
و بر افراشته سر
و همچنان در گذر و سفر


بتازیم رفیق
و بتازیم رفیق
در سالخوردگی و خستگی
از میان مه و خاطرات و خنجرهای شکسته
و چون درخم راه ناشناس از پای افتیم
پیش از آنکه در خم راه از پای افتیم
دو بال از شانه هامان خواهد روئید
وپرواز خواهیم کرد
فراتر از خستگی و خاک

بتازیم رفیق
تازان و کوبان و یال افشان......ااول آوریل 2008

۱ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.