بی شک که حسین یک سیاه خوبست
اسماعیل وفا
ششم نوامبر دو هزار و هشت
قومی مترقصند از برد حسین
جمعی متاسفند بهر مک کین
بشنو تو ز تربت مصدق این بانگ
کای هموطنان راه نه آنست ونه این
****
آزادی اگر میسر آید به سئوال1
مضحک شودا حکایت استقلال
زآمریک اگر بخت وطن باز شود
از بهر چه شه رفت! زبان من لال
***
شاهی داشتیم خوب و امریکائی
بهتر ز همه شهان!!به آن زیبائی
گفتیم که مرده باد! چون نوشیده
با کارتر و فورد و نیکسون، او چائی
***
شاهی داشتیم مثل یک دسته گل!ا
اسماعیل وفا
ششم نوامبر دو هزار و هشت
قومی مترقصند از برد حسین
جمعی متاسفند بهر مک کین
بشنو تو ز تربت مصدق این بانگ
کای هموطنان راه نه آنست ونه این
****
آزادی اگر میسر آید به سئوال1
مضحک شودا حکایت استقلال
زآمریک اگر بخت وطن باز شود
از بهر چه شه رفت! زبان من لال
***
شاهی داشتیم خوب و امریکائی
بهتر ز همه شهان!!به آن زیبائی
گفتیم که مرده باد! چون نوشیده
با کارتر و فورد و نیکسون، او چائی
***
شاهی داشتیم مثل یک دسته گل!ا
در چند زبان مسلط او چون بلبل
هر جا که سفر نمود او هر شاهی
از بهر شه ما بزدی طبل و دهل
***
شاهی داشتیم! بهتر از هر ملا
در محضر او همه بزرگان دوللا
گفتیم که باید برود زیرا شاه
در پنتاگون،خم شده در پیش سیا
***
حالا چه شده ز بعد سی سال دراز
گویا که نهاده گربه ای بیضه ی غاز
تا غافل از، قدرت ملت به حسین
یا قبله مک کین نهم روی نیاز
***
بی شک که حسین یک سیاه خوبست
خوش هیکل و خوش صحبت و بس محبوبست
اما بخدا نهایتا آملا
از همت ما ، نه آن سیا مغلوبست
***
بر خیز که دست یکدگر بفشاریم
دست از لج و هی منم منم بر داریم
همگام به زیرپرچم ملت خویش
از شب به سحرگاه قدم بگذاریم
***
آزادي ! اي خجسته كار آزادي
گویا که نهاده گربه ای بیضه ی غاز
تا غافل از، قدرت ملت به حسین
یا قبله مک کین نهم روی نیاز
***
بی شک که حسین یک سیاه خوبست
خوش هیکل و خوش صحبت و بس محبوبست
اما بخدا نهایتا آملا
از همت ما ، نه آن سیا مغلوبست
***
بر خیز که دست یکدگر بفشاریم
دست از لج و هی منم منم بر داریم
همگام به زیرپرچم ملت خویش
از شب به سحرگاه قدم بگذاریم
***
آزادي ! اي خجسته كار آزادي
نام تو پيام پاك خلقان باشد
نام تو پيام و پرچم اين ميهن
گلبانگ و سرود خاك ايران باشد
***
دانم روزي ز گرد باز آئي
چون موج كبوتران به پرواز آئي
ويرانه كني هر آنچه بند و زنجير
با هر كه شكسته دل تو دمساز آئي
***
آن دم كه به هر گذر بغرد توفان
در يا شود و به پاي خيزد ايران
آن لحظه شود پديد، عريان عريان
زيبائي خلق من ميان ميدان
سئوال یعنی گدائی کردن و سائل یعنی گدا
سه رباعی آخر از سروده های گذشته است
سئوال یعنی گدائی کردن و سائل یعنی گدا
سه رباعی آخر از سروده های گذشته است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر