چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۸

معرفت.

  • معرفت
    اسماعیل وفا یغمایی
  • به مقصد خواهی رسید
  • حتی اگر توقف کنی
    اگر روی باز گردانی
    و به سوی آنجا که اغاز کرده بودی بشتابی
    راه در زیر گامهای تو خواهد چرخید
    و چون رودی از زمان و ماده و راز
    ترا به مقصد خواهد رساند
  • **
    نمی توانی توقف کنی
    ونمی توانی باز گردی
    نمی توانی پنهان شوی
    نمی توانی بگریزی
    مقصد در انتظار تونیست
    که او به سوی تو روانه است
    که او به سوی تو روانه است
    با سکوئی و بر ان ترازوئی و آینه ای
    و پرده ای که در پس آن هیچ پیدا نیست.

    خواهی ایستاد
    ومقصد در برابر توست
    با نفسهایش بر پوست خسته چهره تو
    غروری در کار نیست
    و نه غوغای مداحان و ملازمان
    ونه غریو قاریان و مؤانسان
    آسمان خاموش است چون همیشه
    در آینه خود را خواهی نگریست
    و پرده فرو می افتد و خود را خواهی دید
    خود را در برابر خویش
    با ترازوئی در دست
    و هزار چهره در پی هزار چهره در پی هزار چهره
    که از چهره ات می گذرند و گورها
    در سکوت و فریاد و اشک

    خود را داوری خواهی کرد
    و داوری خواهی شد
    و باد از راه خواهد رسید
    و باد از راه....
    چهاردهم ماه مه دو هزار و نه

هیچ نظری موجود نیست: