معرفت
از سری مجموعه شعرهای شناخت
اسماعیل وفا
دریغی نیست ، اما
عمری گذشت و رفت و به پیری می نگرم، دریغا!
این حقیقت را
که عظیم ترین بادکنک
هر چه فراتر، فروتر
و هر چه عظیم تر، تهی تر
در فرودست اما
کوچکترین سنگریزه کوهساری بی نشان
از خویشتن سرشار است و حقیقی
وزمین ثقل او را حس میکند.
عمری گذشت و رفت و به پیری مینگرم، دریغا
بادا که دیگران به شباب و به شتاب دریابند
پیش از وزیدن باد و خاموشی شمع
و پیش از انکه سایه های سرخ این همه کشته محو شود
بادا که دیگران به شباب دریابند...
22/ژوئن/2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر