چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۴

دو ملودی. اسماعیل وفا یغمائی



چه راه درازی
نه رسولی و
              نه خدائی
بادخاکسترها را روفته
ومن و جهان تنهائیم و دستاغوش.  
**
سر بر شانه جهان میگذارم و کهکشانها
پلک بر هم مینهم
و تپش تمام جهان را
      در خود احساس میکنم.
**
چه راه درازی
از دروغ دوزخ
           و بهتان بهشت
تا جائی که جاودانگی
پرده از رخساره بر میدارد
چه راه درازی........

---------------------------------------

بسرای و بگذر

نمیدانند اما
بسرای و بگذر.
**
هیچ چاپخانه ای
 در انتظار انتشار شعرهایت نیست
اما شعرهایت
پرتو ستاره ای خواهد بود در زیباترین شب
شاخه ای گمنام که پرنده ای بر آن خواهد آسود
وقطره آبی پاکیزه در دورترین رود
**
بسرای و بگذر.....
نهم تیر ماه هزار و سیصد نود و چهار

۱ نظر:

جواد گفت...

اینک بعد از گذر از دردها و رنجها و اعتماد باز هم پرپر شده به راستی که باید گفت . بادخاکسترها را روفته . آری من وجهان تنهاییم و هم آغوش