چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۷

اسماعیل وفا. اسمان نیز ورق خورده است

آسمان نیز ورق خورده است
اسماعیل وفا یغمائی
  • تنها نه صدای زنجیرها و زندانها
    تنها نه خون شهیدان و اشک اسیران
    تنها نه بادهای سوگوار
    که روزها و ماهها و سالها را ورق زدند
    تنها نه صدای فریاد چریکها و رگبارها
    که در این سی ساله آسمان نیز ورق خورده است
    حتی اگر ذهن تو چون کتابی کهن
    یا مثانه پیری سالخورد که حبس البول خود را گرامی میدارد
    بسته مانده باشد.ا

    مردمان را به شیادی بر رخ من مکش
  • مردمان زیبایند چون همیشه
  • مردمان را در بازارها بخود واگذار
    و بگذار تا تن جهان را بورزند ونو کنند و ورق زنند
    اما آنجا که رندان هوشیار جگر سوخته
    فارغ از اخم و تخم ابلهان سخت سر درمانده
    جان جهان و زمان را به نهان ورق می زنند
    آسمان نیز ورق خورده است
    راههای آسمان نیز ورق خورده است
    و خدای تو اگر چه هنوز در بازارها
    فضا را و ریه ها را ازحجم خود انباشته است
    دیریست سپری شده است
    حتی اگر ذهن تو چون کتابی کهن
    یا مثانه پیری سالخورد که حبس البول خود را گرامی میدارد
    بسته مانده باشد

    نگاه کن
    طلوعی دیگر را
    وصدای ورق خوردن جهان را
    زمین را
    و آسمان را
    چهارم اکتبر 2008

هیچ نظری موجود نیست: