چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

ترانه تلخ خاموش تبعیدی// اسماعیل وفا یغمائی

  1. ترانه تلخ خاموش تبعیدی
    اسماعیل وفا
    راست می گوئی دشمن!ا
    نه بعد از سی سال
    که حتی، بعد از سیصد سال
    از اینسوی مرزها!ا
    در اینسوی مرزها
    قرار نیست که ما انقلاب بکنیم
    که ما نمی توانیم انقلاب بکنیم
    قرار نیست که ما سرنگونت سازیم
    که ما نمی توانیم سرنگونت سازیم
    راست می گوئی دشمن
    ولی فراموش نکن دشمن!ا
    که فراموش نکرده ایم ما
    نه درخم هیچ خیابانی
    نه درگذر هیچ کوچه ای
    نه درهنگام غذا خوردن
    نه وقتی که حتی در خوابیم
    که فراموش نکرده ایم هرگز
    که ما قطره ای از آن دریائیم
    و بخشی از آن میلیونهامردمیم
    که در پیرامون تو می گذرند
    که در پیرامون تو رنج می کشند
    که در پیرامون تو نفس می کشند
    که در پیرامون تو گرسنه اند
    که در پیرامون تو زخمی اند
  2. که در پیرامون تو خشمگینند
    که قرار است
    برخیزن
    د
    و مطمئن باش که این مردم بر خواهند خواست
    و قرار است در خیابانها بغرند
    و در خیابانها خواهند غرید
    و قرار است که انقلاب کنند
    . وانقلاب خواهند کرد
    و قرار است که سرنگونت سازند
    و سر نگونت خواهند کرد
    و قرار است که فرو گیرند و خردت کنند
    و فرو می گیرند و خردت می کند
    و قرار است به آتشت کشند
    و به آتشت می کشند
    و قرار است بر خاکسترت بشاشند
    و بر خاکسترت خواهند شاشید
    و قرار است بعد از شاشیدن میهنشان را بسازند
    و میهنشان را خواهند ساخت
    راست می گوئی دشمن
    ولی فراموش نکن
  3. که فراموش نکرده ایم
    که فراموش نکرده ایم
    که فراموش نکرده ایم
    حتی یک لحظه در این سی سال
    حتی یک لحظه در این سی سال
    حتی یک لحظه در این سی سال
    که قطره ای ازآن دریائیم اگر چه دور از آن دریا
    و بخشی از آن مردمیم اگر چه دور از ان میهن
    که در پیرامون تو می گذرند
    که در پیرامون تو رنج می کشند
    که در پیرامون تو......ا
    چهارده آوریل دو هزار و نه

هیچ نظری موجود نیست: