چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

جمعه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۸

دو غزل به یاد دکتر کاظم رجوی. اسماعیل وفا یغمایی

ما را طریق دامن توفان دریدنست
اسماعیل وفا یغمائی
به یاد دکتر کاظم رجوی
ما را طريق دامن توفان دريدنست
راه از ميان سيل خروشان بريدنست
در شعله هاي خويش به قلب شب سياه
چون آفتاب ، وحشي و سوزان دميدنست
بر قله هاي عزم گل وحشي اميد
از شاخه هاي صاعقه سرخ چيدنست
مائيم آن سپيده كه ما را غروب نيست
ور هست تا سپيده ديگر رسيدنست
« مي در قدح كنيد رفيقان و گل به جيب
رسم عزاي ما نه گريبان دريدنست »


بیت آخر از وحشی بافقی است
*******
چون بوی گل اگر چه که بر باد میرویم
اسماعیل وفا یغمائی
به یاد دکتر کاظم رجوی
چون بوي گل اگر چه كه بر باد ميرويم
با قلب داغديدة خود شاد ميرويم
بر ما حرام كرد چو اين چرخ بي ستون
شيريني حيات . چو فرهاد ميرويم
زين رنج بيكرانه همين گنج بيكران
ما را بس اي رقيب كه آزاد ميرويم
امروز شرط نيست زمان ميكند عيان
بر باد تا كدام ز بنياد ميرويم
در خون شكسته ايم يكايك هزار شكر
زآنرو كه سر بلند چو فرياد ميرويم
انده به دل مدار «وفا» چون در اين طريق
با مرگ هم به منزل ميعاد ميرويم

هیچ نظری موجود نیست: