چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹

نامش هر چه بادا باد.اسماعیل وفا

نامش هر چه بادا باد
اسماعیل وفا

نامش هر چه بادا باد
آن فراتر از نام
تمام نامها و بی هیچ نامی
آن که اگر هستیم
از کرامت اوست و نه لیاقت ما
در این دوزخ دروغ بی شعله ی ستم
که نور بوی نا میدهد
که هر کس در خویش
خلاصه و خلاصه تر میشود
که هر کس تنها گرداگرد خویش حصاری بر آورده است
واجساد دیریست جانها را بلعیده اند
و اجسام به کمال خود رسیده اند بی هیچ روحی.

نامش هر چه بادا باد
باورش دارم بی هیچ درخواستی
باورش دارم بی هیچ هراس ازقیامتی
و قیامت را باور ندارم
که در من هر روز قیامتی است
و ترازوها در کارند....
چهارم ژوئیه 2010

هیچ نظری موجود نیست: