چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۸

اسماعیل وفا. در کارگه شیخ علی رفتم دوش

انتخابات
اسماعیل وفا
در کارگاه شیخ علی رفتم دوش
دیدم دو هزار کان دیدا به خروش
گفتند تمام، ما همه مختلفیم
لکن به ولی امر خود بسته دو گوش
****
ما لعبتک و شیخ علی لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
افتیم به امر او به صندوق،گهی
با ریش تراشیده،گهی ریش دراز
****
یکچند زهاشمی به فریاد شدیم
یک چند زخاتمی کمی شاد شدیم
یک دور ز احمدی بس آباد شدیم
بینیم ز موسوی که بر باد شدیم!1
***
تغییر کند رئیس جمهور ولی
بر جاست به تخت دین همی شیخ علی
ای دوست بدان از این سبب بیهوده ست
این بازی انتخاب جان مملی
****
تا شیخ بجاست بر سریر بیداد
تاملت ما نگردد از بند آزاد
این بازی بیهوده نباشد غیر از
آرایش تازه ی رخ استبداد

***
چار آینه گرد چهره ی شیخ علی
جمله چو غلام و شیخعلی همچو ولی
گه اینه اش هاشمی و خاتمی است

گه احمدی و میر حسین است، بلی!!

پنجم ماه ژوئن دو هزار و نه

هیچ نظری موجود نیست: