چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

جمعه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۷

لذیذ تر از گوشت کتف اهوان. اسماعیل وفا یغمائی


لذیذ تر از گوشت کتف آهوان...!ا
اسماعیل وفا یغمائی
نه آهوان بر مرغزاران چریده
نه تذروهای بر دامنه ها پریده
نه بره گان شیر مست جوان بر سیخ کشیده،
نه کبکان کوهساران تندر وخورشید
نه مرغابیان تالاب های ماه وسایه
و نه جوجه گکان دست پرورد،
که بر خوان خائنان آستانبوسان فقیهان
گواراترین، کباب چریک است! که:
دندانهاشان را میرخشاند!
آب بزاق از پوزه هاشان می چکاند!
گلوگاهشان ر ابه کشش می کشاند!
ومعده هاشان را به گوارش می رقصاند !.


لذیذ تر از گوشت کتف آهوان است!
گوشت
کتف
چریک
خسته و مجروح!،
[کتفی که بند کولبار سنگین، و تفنگ
چهل سال آن رافرسوده است،]
ولطیف تر ازگرده ی کبکان کوهی ست در ذائقه ی خائنان
پشتهای خونین از شلاقهای شاه و شیخ،
وعضلات ساقهای هزاران فرسنگ
هزاران فرسنگ! در راهها ی رنج درنگ نکرده،
و بدین طعم است برآتش شعله ور بارگاه فقیه
و در زیر دندانهای خائنان!
پاهای فرسوده در پوتین ها
و دستهائی که قبضه تفنگها را فشرد ند
تا گلوی مردم فشرده نشود
تا گلوی میهن فشرده نشود
تاگلوی آزادی فشرده نشود.


رفیقان!
سخن ازتفاوت رنگها وآهنگها نیست!
سخن از طول راه نیست!
سخن از چند و چون مقصد نیست
سخن ازخستگان وماندگان
و به راهی دیگر رفتگان نیست
[و حاشا و دریغا!ا
اگرخطا کنیم واین همه را به توجیه و بلاهتی دلکش
با خائنان بر خوان فقیهان نشستگان در هم آمیزیم]
سخن ازسهو و خطا نیست!
سخن از اشتباه نیست،
که گورستانهای جهان
لبریز کسانی است که دیگر اشتباه نمی کنند
ودیگر نیازی به پوزش خواستن ندارند
زیرا سالها و قرنهاست که مرده اند! ،
ومن اعتراف می کنم که خطا می کنم
زیرا که زنده ام! ،
و از خطای خود پوزش می طلبم
زیرا که زنده ام! ،
و خطای خود را تصحیح می کنم و فرا می روم
زیرا که نمی خواهم که بمیرم،
سخن از این همه نیست!ا
که از این همه و فراتر از این همه،
می توان در آنسوی مرزهای بیمار و بیرنگ اطلاق
وسعت یافت و رفیع شد،
می توان در پرتو آتش دردی مشترک
از آرمان و انسان و یزدان به تفاوت و تخالف
سخنها گفت
و چون سپیده دم فراز آید
یکدیگر را چون برادری یا رفیقی در آغوش کشید
و نگران بازگشت یکدیگر!
با سلاحی یا سرودی
به میدان دشمنی مشترک شتافت
که خدا و انسان و طبیعت را در سرزمین ما
به عفونت و چرک در نشانده است! ،
سخن از اینها نیست
که سخن از خائنانی است
و سخن از نظاره خائنانی است که در دهانشان
لذیذ تر از
گوشت کتف آهوان است
گوشت
کتف
چریک
مجروح....

هفده اکتبر 2006

هیچ نظری موجود نیست: