چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۷

اسماعیل وفا. آخرین پاسخ


اسماعیل وفا یغمائی
بیست سپتامبر دو هزار و هشت
1
به جستجوی خدا
تا پرسش اش را پاسخ گویم
با شیطان همسفر شدم
***
از هفت صحرا گذشتیم
هفت صحرای آتش
و خدا شعله می کشید
***
از هفت دریا گذشتیم
هفت دریای اشک
و خدا می گریست و موج می زد
***
از هفت آسمان گذشتیم
هفت آسمان آه
و خدا فرا میرفت
2
از هفت صحرای آتش
به هفت دریای اشک
تا هفت اسمان آه
و خدا آنجا بود
با تنهائی اش و زیبائی اش
و بیکرانه گی اش و جاودانه گی اش
و تنها پرسش جاودانه اش
***
کدام است مسجود تو؟ ا
میان آدمی و من
با ظلمتهایش و نورهایم
میان آدمی ومن
با آلودگی هایش و پاکیزگیم
میان آدمی و من
با ناتوانی هایش و توانائیم
میان آدمی ومن
با بی آئینی هایش و آئینم
میان آدمی و من
با زوالهایش و جاودانگیم
میان آدمی ومن
با.... ا
3
من آدمی را سجده بردم
و خدا را باز یافتم
و خدا شاید ندانست
که شیطان به من اموخته است
آخرین پاسخ را
با تجربه تلخ وگرانش..... ا



هیچ نظری موجود نیست: