چه ساده میگیریم کار شعر راچون ابزاری برای برکشیدن خویش و غرور و راه یافتن به کوره راهی، و چه دشوار است به قلمرو حقیقی شعر رسید، انجا که راستی و زیبائی و حقیقت و عشق و ترحم به شاعران خسته و غبار آلود و مجروح خوشامد میگویند

جمعه، دی ۱۳، ۱۳۸۷

اسماعیل وفا. چرا پیامبران خاموشند

برای فاجعه های غزه و آن همه کشتار و کشتار
چرا پیامبران خاموشند
از مجموعه منتشر شده نیایش نهانی مرتدان

این همه نزدیک و این همه دور!

موسی در «سینا»
مسیح بر «جلجتا»
و محمد در «حرا».


محیط برزمانها و مکانها!ا
اگر رعدی بگرید هر سه می شنوند!ا
اگربرقی بسوزد
هر سه می بینند!ا
واگر بر زمان بی زمان نامتناهی
[چنانکه شبانان بر گوسپندان]
دستی بسا یند
دستهاشان بر یکدیگر خواهد لغزید
دستهای سه شبان
سه پیامبرو سه فنا ناپذیر!ا.


این همه نزدیک و این همه دور! ا
موسی در «سینا»ا
مسیح بر «جلجتا»ا
و محمد در «حرا»،ا
اما چرا وقتی بمب افکنها میگذرند
و ستارگان داوود
در دهان کودکان مسیحی منفجر میشوند
مسیح بر جلجتا سکوت می کند ؟.
چرا وقتی مرگ، بر فراز تپه ها با کلاه گاوچرانان
صفوف چند صد هزار نفری آوارگان را می نگرد
و با لذت
پاکتهای چیپس صهیونیستی اش را باز می کند
و با دندانهایش
دندانهای کودکان مسلمان را می جود و خرد می کند
ومی بلعد و فرو می دهد
و سیگار مارلبوروی آمریکائی اش را دود می کند
محمد در حرا همچنان در انتظار فرود فرشتگان است؟
و چرا موسی
وقتی بمبها چشم زنان و کودکان یهودی را
بر شیشه اتوبوس ذ وب میکنند
لوح «ده فرمان»را به کناری نمی گذارد
و روزنامه نمی خواند
و عصای خود را بر زمین نمی افکند.


ایکاش خدا هوائی بود
برای تنفس،
یا خورشیدی بود بی نام و مشترک
که پرتوهایش
رسولانش بودند
برای تابیدن به درون تاریکی ها
{آنجا که تیغه های قیچی صهیونیزم و ارتجاع
در حال جفتگیری هستند}
وبرای تابیدن بر جماد و نبات و انسان
وبر یهودیان
و مسیحیان
و مسلمانان.
****
این همه نزدیک و این همه دور
موسی در «سینا»ا
مسیح بر «جلجتا»ا
محمد در «حرا»ا
و مرگ بر فراز تپه ها
پاکتهای تازه چِیپس اش را باز می کند
و ما پاکتهای تازه آجیلمان را.......ا


بیست و شش ژوئیه دو هزار و شش

هیچ نظری موجود نیست: